پارت ۱۲
که در جوابش گفتم ..
+:به تو چه کیه
از روی تخت بلند شد و منو هول داد که به در اتاق برخورد کردم .
-:منو روانی نکن بگو کیه (یکم داد . عصبانی)
+:دو...ستمه ... (لکنت و یکم ترس)
-:آره تو گفتی منم باور کردم .. بگو کیه (داد)
+:راس..ت م..یگم.. واقع..ا دوست..مه(لکنت و ترس .گریه ی آروم)
-:ثابت کن دوستته
گوشی رو از دستش کشیدم و درحالی که داشتم اشکام و پاک میکردم به سوجین زنگ زدم ..
که بعد از چند بوق برداشت
!سلام دختر چطوری
+:..هی..چی .. ببخ..شید...بع..دا.. باهات
. حرف .. میز..نم .. الا...ن.. با..ید بر.م (لکنت و گریه)
!خوبی دختر باشه بعدا حتما بهم زنگ بزن
بعدم گوشی رو قطع کردم ..
+:دی..دی..دوست..مه
-:من.. معذرت میخوام ببخشید زود قضاوت کردم
+:بر..و.. کنا...ر
به مشت زدم روی سی..نه اش که عقب رفتم ..
گوشیم و توی جیبم گذاشتم و از اتاق بیرون اومدم ..
اشکام و پاک کردم تا مامانم نبینه گریه کردم ..بعدم به سمتش رفتم ..
م.ا: اومدی دخترم چرا صدای داد میومد
+:چیزی نیست مامان
م.ا: مطمئنی دخترم
+:اره مامان مطمئنم میشه فقط از اینجا بریم
م.ا: باشه بیا بریم
بعد از خداحافظی از آقایی مین که تازه از خواب بیدار شده بود از خونه زدیم بیرون ..
+:مامان میشه برم پیش سوجین
م.ا: باشه عزیزم برو
از مامانم خدافظی کردم و به سمت کافه ی رفتم که به سوجین گفته بودم بیاد اونجا ..
وقتی رسیدیم دیدم منتظر منه به سمتش رفتم که بعد از دیدنم به سمتم اومد ..
!وای دختر چی شده چرا داشتی پشت گوشی گریه میکردی
+:هیچی بیا بشینیم
!ا.ت حرف و عوض نکن بگو ببینم چته
+:مامانم میخواد با یه آقایی ازدواج کنه
!خو اینکه خوبه چرا گریه میکردی
+:یه پسر داره امروز وقتی بهم پیام دادی گوشیم و برداشته داشت پیاما رو میخوند بعد چون عشقم سیو ات کردم عصبانی شد و فکر کردم دوست پسر دارم بخاطر همین سرم داد میزد منم گریه ام گرفت
!بزار ببینم اون پسره حسودی کرده اونم به من بعدم به خاطرش گریه کردی
+:اوهوم..
!ا.ت این پسره دوست داره
+:چی میگی دیوونه شدی
! حقیقت و میگم دوست داره معلومه
+:چیش معلومه
!حسودی کردِ و بخاطر اینکه فکر کرده دوست پسر داری عصبانی شده
+:ولی اون.... اوفففف
!اون چی
+:اون برادر ناتنی من میشه
!چه اهمیتی داره
+:... میفهمی که مامانم مامان اون هم میشه یعنی میشه برادرم
! میفهمم ولی ...
+:به تو چه کیه
از روی تخت بلند شد و منو هول داد که به در اتاق برخورد کردم .
-:منو روانی نکن بگو کیه (یکم داد . عصبانی)
+:دو...ستمه ... (لکنت و یکم ترس)
-:آره تو گفتی منم باور کردم .. بگو کیه (داد)
+:راس..ت م..یگم.. واقع..ا دوست..مه(لکنت و ترس .گریه ی آروم)
-:ثابت کن دوستته
گوشی رو از دستش کشیدم و درحالی که داشتم اشکام و پاک میکردم به سوجین زنگ زدم ..
که بعد از چند بوق برداشت
!سلام دختر چطوری
+:..هی..چی .. ببخ..شید...بع..دا.. باهات
. حرف .. میز..نم .. الا...ن.. با..ید بر.م (لکنت و گریه)
!خوبی دختر باشه بعدا حتما بهم زنگ بزن
بعدم گوشی رو قطع کردم ..
+:دی..دی..دوست..مه
-:من.. معذرت میخوام ببخشید زود قضاوت کردم
+:بر..و.. کنا...ر
به مشت زدم روی سی..نه اش که عقب رفتم ..
گوشیم و توی جیبم گذاشتم و از اتاق بیرون اومدم ..
اشکام و پاک کردم تا مامانم نبینه گریه کردم ..بعدم به سمتش رفتم ..
م.ا: اومدی دخترم چرا صدای داد میومد
+:چیزی نیست مامان
م.ا: مطمئنی دخترم
+:اره مامان مطمئنم میشه فقط از اینجا بریم
م.ا: باشه بیا بریم
بعد از خداحافظی از آقایی مین که تازه از خواب بیدار شده بود از خونه زدیم بیرون ..
+:مامان میشه برم پیش سوجین
م.ا: باشه عزیزم برو
از مامانم خدافظی کردم و به سمت کافه ی رفتم که به سوجین گفته بودم بیاد اونجا ..
وقتی رسیدیم دیدم منتظر منه به سمتش رفتم که بعد از دیدنم به سمتم اومد ..
!وای دختر چی شده چرا داشتی پشت گوشی گریه میکردی
+:هیچی بیا بشینیم
!ا.ت حرف و عوض نکن بگو ببینم چته
+:مامانم میخواد با یه آقایی ازدواج کنه
!خو اینکه خوبه چرا گریه میکردی
+:یه پسر داره امروز وقتی بهم پیام دادی گوشیم و برداشته داشت پیاما رو میخوند بعد چون عشقم سیو ات کردم عصبانی شد و فکر کردم دوست پسر دارم بخاطر همین سرم داد میزد منم گریه ام گرفت
!بزار ببینم اون پسره حسودی کرده اونم به من بعدم به خاطرش گریه کردی
+:اوهوم..
!ا.ت این پسره دوست داره
+:چی میگی دیوونه شدی
! حقیقت و میگم دوست داره معلومه
+:چیش معلومه
!حسودی کردِ و بخاطر اینکه فکر کرده دوست پسر داری عصبانی شده
+:ولی اون.... اوفففف
!اون چی
+:اون برادر ناتنی من میشه
!چه اهمیتی داره
+:... میفهمی که مامانم مامان اون هم میشه یعنی میشه برادرم
! میفهمم ولی ...
- ۱۴.۰k
- ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط